توضیحات
اگر کارهایتان را تا دقیقه 90 عقب می اندازید این کتاب شماست !
همین حالا سرپایی !!!هرجا کتاب را که می خواهید باز کرده و یکی از راهکارهای (پرتقال) آن را پوست بگیرید و بخوانید ،اگر همین حالا،بله همین حالاو در همین لحظه آن راهکار به دردتان نخورد ،بی درنگ آن را بسته و به قفسه کتابخانه باز گردانید !!!
پرتقال7
یک باور فوق العاده :شکست، تابلو راهنماست!
براي يک بار پيروزي، 9 بار شکست خوردم!
اوايل شروع عرضهي فکرافزار «جي 5»، در سال 1375 روبروي مشتري ميايستادم و در مورد مزاياي استفاده از «جي 5» صحبت ميکردم. زمان اين توضيحات حداقل 20 دقيقه بود و گاهي تا يک ساعت هم طول ميکشيد، توضيحاتم هم يک توضيح معمولي نبود، با تمام وجودم انرژي ميگذاشتم، ميدانيد نتيجه چه بود؟ تقريباً همه با لبخندي ميپذيرفتند ولي خريدي در کار نبود، واقعا بهت زده بودم!
اين همه مزاياي واقعي چرا کسي اقدامي نميکند؟ هم عصباني بودم و هم رنجيدهخاطر، نفر بعدي و بعدي و بعدي، به حدود 10 نفر توضيح دادم. شايد بتوان گفت واقعاً 10 ساعت صحبت کرده بودم. بالاخره جوانمردي پيدا شد و جرأت کرد و يکي خريد، البته آن زمان «جي 5» دستساز بود و خيلي ساده! يادم هست که کمکم داشتم نااميد ميشدم و ترس از شکستهاي پيدرپي باعث شده بود کمکم راه اهمالکاري و تعلل در پيش گيرم ولي بعد از 9 بار شکست، وقتي يک پيروزي بدست آوردم، انرژي گرفتم و بسيار خوشحال، دوباره دست به کار شدم و باز هم همان ريتم تکرار شد.
10 بار توضيح و يکبار خريد، من هم به اين رويه خودم را عادت دادم و پذيرفتم که بهجاي آن که از آن 9 بار شکست بترسم، تمرکزم را به طعم شيرين آن يک پيروزي بسپارم و آن را تا پيروزي بعد مزه مزه کنم. در حقيقت من سختي آن 9 بار شکست را که بخوانيدش «نتيجه متفاوت»، «هزينه» لازم براي آن پيروزي ميدانستم. خاطرم هست دوستي داشتم بنام نيما؛ او که پسر بسيار دلسوز و فداکاري بود، از ابتداي راهاندازي کسب و کارمان با ما بود. بارها از او شنيدم که ميگفت: «مهدي تو از اين همه جوابِ نه و اين همه وقت و توضيحي که ميدهي خسته نميشوي؟! ما که در کنار تو هستيم خسته ميشويم، تو دائم توضيح ميدهي، گاهي يک ساعت هم توضيح ميدهي ولي پاسخ ميشنوي: «خب، باشد! جالب است!» و نميخرد و ميرود… من هم در پاسخ ميگفتم: ميدانم «جي 5» چيست، ارزشش را دارد!
بعدها اين رويه کاملاً برايم طبيعي شد، براي مثال اگر ميخواستم آن روز 2عدد «جي5» بفروشم ميدانستم که بايد براي بيست نفر توضيح دهم و 18 جواب نه بشنوم و در عوض 2 جواب مثبت! به خاطر همين رويه و نترسيدن از شکست و «جواب نه» بود که با هر بار توضيح، مطلب جديدي در مزاياي سحرانگيز جي5 به خاطرم ميرسيد چرا که خودم در همان حال در حال استفاده از آن بودم و طبيعتاً حضور ذهن کاملي داشتم. همين امر باعث شد من روز به روز در اين که «جي 5» چه مزايايي دارد و چه کاربردهايي، مهارت بيشتري پيدا کنم. بهطوريکه به مرور زمان، نسبت 1 به 10 شروع به کاهش کرد تا جايي که به نسبت 1 به 4 رسيد يعني بعد از توضيح براي 4 نفر يکي ميخريد و بعدها اين نسبت از 1به4 بهتر شد و معکوس شد و حتي تبديل به 100 به 1 شد! يعني من آن مهارتهاي توضيح دادن را در يک مصاحبه آگهي در مجلهي موفقيت به کار گرفتم و بيش از 100 نفر اقدام به خريد «جي 5» کردند. يعني يکبار توضيح دادم ولي 100نفر «جي 5» را خريدند.
اين دقيقاً به اين باورم بر ميگردد که ترس از شکست، بيمعني است. شکست راههاي بعدي پيروزي را نشان ميدهد. من اگر آن 9 بار ناکامي را به معني واقعي شکست فرض ميکردم هرگز به اين مهارت که بتوانم در يک مصاحبه آگهي 100 نفر را متقاعد کنم نميرسيدم؛ در نتيجه پيروزيهاي بعدي بهدست نميآمد و اکنون بيش از يک ميليون نفر، مستقيم و غيرمستقيم از «جي 5» استفاده نميکردند. پس ترس از شکست که يکي از متداولترين علل سهلانگاري و مسامحهکاري است ميتواند شما را از رسيدن به بسياري از موفقيتهايتان باز دارد.
ميترسيد که اگر در کلاس مکالمات زبان ثبتنام کنيد مردود شويد يا در آن کلاس کمسن و سالهايي باشند که خيلي بهتر از شما انگليسي صحبت کنند و مورد تمسخر واقع شويد، به همين دليل هيچ اقدامي نميکنيد. ميخواهيد براي اجراي طرحي موفق از فردي پول قرض بگيريد، ولي از جواب «نه» او ميترسيد.
بگذاريد آزمايشي را که يکي از استادان رشته هنر در دانشگاه هاروارد انجام داد و ما در مجموعهمان اسم آن را گذاشته بوديم «مجسمهي سفالي» برايتان بگويم. استاد شاگردان را براي امتحان آخر ترم به دو گروه تقسيم ميکند. به گروه اول ميگويد شما فرصت داريد تا ساعت 8 شب يک مجسمهي سفالي بيعيب و نقص و سالم بسازيد و به گروه دوم گفت براي شما کيفيت مهم نيست تا هشت شب فرصت داريد تا هر چه بيشتر و به تعداد بيشتر مجسمه بسازيد. او در پايان مهلت مقرر به سراغ دو گروه رفت و با کمال تعجب مشاهده کرد آخرين مجسمهي گروه دوم که هفدهمين آنها بوده، به مراتب کاملتر از يک مجسمهي گروه اول است. به عبارت بهتر آنها از 16 بار شکست، که همان کار ضعيف بود نترسيدند و حالا آخرين کار آنها يک شاهکار از آب درآمد. ما از اين تجربه در مجموعهمان به خوبي استفاده ميکنيم و به همه ميگويم از شکست نترسند، هيچ کاري در آغاز کامل نيست. يک بار در مقالهاي در روزنامهي همشهري نوشتم: «شکست، علامت راهنمايي و رانندگي است که به شما جهت صحيح حرکت بعدي را نشان ميدهد.» بهياد داشته باشيد، شکستها همان علائم راهنمايي و رانندگي هستند.
عصاره:
براي رسيدن به يک هدف شما بايد ترکيبي از تجربههاي «n شکست-n پيروزي» را همزمان تجربه کنيد، براي فروش اوليه «جي5» 9 بار شکست و 1 بار پيروزي اتفاق افتاد، به عبارتي ديگر براي فروش1عدد جي5، 9 بارجواب نه لازم بود. البته هر شکست خود گنجينهاي از تجربه است که باعث نزديک ترشدن به هدف مي گردد همان طور که بعدها فرمول 1به9 تبديل به فرمول 1 به 4 و بعد از آن به نسبت عجيب 100 به 1 تبديل شد يعني يک بار تلاش و صد بار نتيجه!
دست به عمل بزنيد:
«شکست تابلوي راهنمايي و رانندگي است» اين عنواني بود که سالها پيش براي مقالهاي که براي روزنامه همشهري نوشتم انتخاب کردم آيا شما واقعاً از تابلوهاي راهنمايي و رانندگي که به شما مسير را نشان ميدهند، ميترسيد؟! آيا از اين که اين علائم به شما کمک ميکنند تا مسير خود را به طرف هدف پيدا کنيد واهمه داريد؟ يا برعکس جادهاي که فاقد اين علائم باشد براي شما غيرقابل قبول است؟ بنابراين باور درست آن است که هر شکست را يک «دستورالعمل» و يک «تابلو راهنما» بدانيم که با هر بار تکرارِآن، مسير ما به طرف هدف باز هم بهتر و بهتر تصحيح ميشود تا در پي آن با رسيدن به هدف، لذت شيرين پيروزي فرا رسد. بنابراين براي پشت سر گذاشتن اين علت اهمالکاري، کافي است اين نکات را رعايت نماييد:
1-خوب علتيابي کنيد:
ببينيد چرا در خواندن درس زبان اهمالکاري ميکنيد؟ چرا براي ايده خوبي که داريد دست به کارنمي شويد؟ چرا جرأت پيشنهاد ازدواج به همسر آيندهتان را نداريد؟
بدون ترديد علت اصلي بسياري از اهمالکاريها و مسامحهکاريها «ترس از شکست»، «ترس از جواب نه» و«ترس از ناکام شدن» است.
2-باور جديد «هر شکست يک تابلو راهنما» را جايگزين باور قديمي کنيد:
اين که هر شکست، يک فاجعه است يا با هر شکست شخصيت تان زير سوال ميرود را با باور انرژيبخش جديد که ميگويد «هر شکست يک تابلو راهنماست که جهت حرکت شما را به سمت هدف نهايي تصحيح ميکند»، جايگزين کنيد.
3-جمله «هر شکست يک تابلو راهنماست» را به در يخچال خود بچسبانيد:
تا نهادينه شدن اين باور، اين جمله را جلوي چشمان خود نگه داريد، آن را روي تکه کاغذي نوشته و در کيف پول خود نگه داريد يا در جاي مناسب ديگري بچسبانيد تا زمانيکه مطمئن شويد هر گاه کلمه شکست، ناکامي و امثال آن از ذهنتان عبور کرد بيدرنگ کلمه «تابلو راهنما» هم به دنبال آن بيايد!
4- صبر داشته باشيد، شکست و پيروزي هر کدام يک روي سکه هستند:
همانطور که «شير» يا «خط» هر کدام يک روي سکه هستند، اگر براي رسيدن به يک هدف روي شکست سکه جلويتان ظاهر شد، صبر داشته باشيد و بار ديگر سکه شانس خود را امتحان کنيد. بالاخره روي پيروزي آن، خود را نشان خواهد داد، دلسرد نشويد و صبور باشيد!
لیست پرتقال ها :
پرتقال 1:تکنیک پیام اظطراری(فقط 6 ماه دیگر زنده اید!)
پرتقال 2:یک علت از موانع روانی اهمال کاری :اغراق آمیز دیدن(ماجرا عینک جدیدم!)
پرتقال 3:تکنیک شرطی کردن (عجب انرژی دارد سرود ای ایران!)
پرتقال 4:تکنیک 30 دقیقه زودتر(این یک ترفند فوق العاده است!)
پرتقال 5:یک باور خوب:اینرسی تنبلی!(قانون نیوتن و تنبلی ،عجب شباهتی !)
پرتقال 6:یک علت دیگر اهمال کاری :کمبود انرژی(کمبود انرژی ،چقدر انرژی هایم را هدر داد!)
پرتقال7:یک باور فوق العاده:شکست ،تابلو راهنماست!(برای یک بار پیروزی 9 بار شکست خوردم !)
پرتقال 8:باز هم علت دیگر موانع روانی اهمال کاری: کمال طلبی (ماجرای نقاشی ای که به کمال طلبی ،تمام ناشدنی می نمود!)
پرتقال 9:علت دیگر از موانع روانی :اغراق آمیز دیدن مشکلات (وای قلم نوری ام گم شده !)
پرتقال 10:باز هم علت دیگری از اهمال کاری:”برچسب زدن”(واقعا که آدم تنبلی هستم!)
پرتقال 11:تکنیک تلویزیون خاموش(تلویزیونی که با پشت کردن به من ،به زندگی من خدمت کرد!)
پرتقال 12:یک باور خوب دیگر : عمل ،مقدم بر انگیزه است(یک دستور نظامی:انگیزه نمیخواد،یالاشروع کن!)
پرتقال13:باور خوب دیگر :همان قدر که یک کار عالی است همانقدر آسان است (ببین همه چه راحت نمره 20 میگیرند!)
پرتقال 14:تکنیک ترازوی تعادل (تعادل ترازویم به هم خورد!)
پرتقال 15:تکنیک برنامه روزانه (چرا امروز کارها اینقدر خوب پیش رفت!)
پرتقال 16:تکنیک شکار افکار اتوماتیک (وقتی شگفت زده شدم که زمان ناخن گرفتنم را اندازه گرفتم !)
پرتقال 17:تکنیک تدارک مقدمات کار(بعد از 2 سال،کارت تلفن گرفتم و دیدم دارم با او صحبت میکنم !)
پرتقال 18:تکنیک کوتاه ترین راه را انتخاب کن (مثل خلافکار فیلم ها ،سوزن سنجاق را در قفل فرو کردم !)
پرتقال 19:تکنیک فرار رو به مشکلات (فرار کرد ولی رو به جلو!)
پرتقال 20:باور اهمال کاری عادت شده (انگار پذیرفته بودم که این مشکل همیشه با من است!)
پرتقال 21:تکنیک تعهد صد در صدی (مگر میشود کیک روز تولد را نخورد !)
پرتقال 22:تکنیک بازی تصمیم گیری(عجب بازی بود این بازی تصمیم گیری!)
پرتقال 23:تکنیک مواظبت از واحد های وقت برنامه ریزی شده (مواظب پرتقال هایت باش)
درباره نویسنده :
نویسنده این کتاب جناب آقای مهدی مالکی نژاد فعالیت شان را از صفر شروع کردند و موفق شدند یک روش یادگیری را به ثبت برسانند و در این راه فراز و فرود های زیادی را تجربه کردند و از همه مهم تر از همه با افکار درونی خودشان کنار آمدند و توانستند 23 راه کار را با زبان صمیمانه ای با افراد در میان گذاشتند ایشان یک روش به نام بی وقفگی مطرح کردند وبا این روش 10 کتاب تالیف کردند در حالی که عنوان شغلی ایشان به عنوان مدیر عامل جی 5 بسیار پر مشغله بودند ایشان اعتقاد دارند برای کارهای بزرگ باید گام های کوچک برداشت و مشغله نباید مانع رسیدن به اهداف شود .
نویسنده | مهدی مالکی نژاد |
ناشر | انتشارات جی5 |
شابک | 6_45_0637_964_978: |
موضوع | مبارزه با اهمال کاری |
قطع | سایر |
نوع جلد | نرم مقوایی |
گروه سنی | بزرگسال |
تعداد صفحه | 247 |
وزن | 188 گرم |
سایر توضیحات | 23 راه مبارزه با اهمال کاری |